آکادمی کسب و کار سورنا, اشتغال و کارآفرینی, علمی و آمزشی

۱۰سوال برای مناسب بودن ایده کسب و کار ۱

10سوال برای مناسب بودن ایده کسب و کار

۱۰سوال برای مناسب بودن ایده کسب و کار ۱ (قسمت اول)

یک ایده ای بکر و بحال به ذهنتان رسیده  و می خواهید بر اساس اون  کسب و کاری و شغل آیندتون  را راه اندازی کنید. این ایده اگر بگیر خارق العاده می شود… اما اگر خدای نکرده (ولو یک درصد)  نگیرد چی؟ چجوری باید بفهمیم این ایده کسب و کار ما اصولی و شدنی است یا نه ؟  برای امتحان کردن آن قبل از هزینه کردن زمان و پول آیا راهی وجود دارد؟

10سوال برای مناسب بودن ایده کسب و کار 1

در جواب باید بگویم بله حتما راهی وجود دارد. راهی که اگر نتواند ۱۰۰ درصد آینده ایده رو روشن کند ، حداقل میتواند مسیر را نشانمان بدهد تا به قول قدیمیها به بیراهه نرویم. ما در این مقاله ۱۰ سرفصل را مشخص کردیم تا با پاسخ دادن به آنها بتوانیم ببینیم آیا این ایده ای که توی ذهن داریم شدنی و عملیاتی و موفق هست یا خیر.

۲ تا از این سرفصلها رو در این پست و ۸ تای دیگه رو توی پست های بعدی خواهم گذاشت.

لازم به ذکر است این مقاله برگردانده شده و تکمیل شده مقاله “تست کردن ایده کسب و کارتان با ۱۰ سوال” میباشد.

۱- مشتریان من چه کسانی با چه ویژگیهایی هستند؟

شناخت مشتریان ایده کسب و کار ،یکی از پیش نیازهای  مهم در راه اندازی یک کسب و کار میباشد. بدون شک وقتی که ایده ی کسب و کار خود را با یک کارآفرین موفق و یا باتجریه  در میان میگذارید ، به طور قطع اولین سوال آنها اینه که “بازار هدف شما کدام است و چگونه مشتریانی را در نظر گرفته اید؟ قصد دارید محصول و یا خدمات  خود را به چه کسانی بفروشید؟” اگر  در برابر این سوالات پاسخ درستی نداشته باشید، قطعا نیاز به بازنگری کل پروسه و یا حتی ایده دارید.

اغلب صاحبان ایده کسب و کار و یا حتی کارآفرینان فکر می کنند که مشتریان هدف خود را می شناسند، اما اصولا و در بیشتر موارد اشتباه میکنند ؛ زیرا برخلاف باور رایج در بین مردم ، آشنایی و شناختن مشتریان هدف کار سختی و دشواری هست .

پروسه شناخت مشتری هدف توسط ایده پردازان و کارآفرینانی که برای رویا پردازی های عظیم در قسمتهای دیگر طرح ریزی کسب و کار (قسمتهایی مثل انگیزه ، تولید نوآورانه و غیره )  آموزش دیده اند اصولا به مشکل برمیخورد . درنتیجه ، بسیاری از آنها در زمانی که اقدام به  نوشتن طرح کسب و کار خود بر اساس ایده موجود  هستند، اقدام به تکمیل پروپوزال یا همان طرح کسب و کار خود ؛بدون اطلاعات و بازخوردهای مناسب، که اغلب بر مبنای حدس های امیدوارانه میکنند.

و متاسفانه زمانی که به مشکل جذب مشتری خورده یا حتی مشتریان یا ارباب رجوع های خود را از دست می دهید، متوجه این اشتباه شده و در نتیجه  به دنبال ارائه ی راهکار و چاره  برای آن خواهید بود. این امر باعث می شود که به طرح اولیه ی خود برگردید.

خب با توجه به موارد ذکر شده حالا راه حل چیست؟ باید زمانی مشخصی را برای شناختن مشتریان هدف خود اختصاص دهید. جدای از سن و سال مشتریان و جنسیت آنها و محل زندگیشان ، موراد زیر را نیز در نظر بگیرید و آنها را با شرایط ایده کسب و کار خود تطبیق دهید؛ بعد از اینکه این لیست را کامل کردید،  مشتری ایده آل خود را شناخته و لیست مشخصات خاص آنها را ایجاد کنید :

۱. بزرگ ترین نگاه مشتری هدف من  ، قیمت است که همیشه به دنبال ارزان ترین گزینه ی موجود در بازار هستند.

۲. کیفیت یک مشخصه ضروری برای مشتریان هدف من است. آنها خواهان محصول یا خدماتی هستند که بهترین عملکرد را دارد و بیشتر از حد میانگین عمر می کند.

۳. نام ها و برندهای تجاری از اهمیت ویژه ای در مشتریان هدف من  برخوردار هستند. اگر محصول یا خدمات من با نام مناسبی ارائه نشود، آنها هیچ علاقه ای به آن نخواهند داشت.

۴. تنوع برای مشتریان هدف من یک ارزش بزرگ به شمار می رود. آنها می خواهند که گزینه های متعدد و بیشماری را جلوی خود دیده و ترکیب خودشان از محصول یا خدمات را ایجاد کنند.

۵. مشتریان هدف من مستقل هستند و نیازی به گفت و گو و  تعامل با فروشنده ها ندارند. آنها کاملا می دانند که چه می خواهند و می دانند که از چه طریقی می توانند اطلاعات قبل از خرید را به دست آورند.

۶. مشتریان هدف من دوست دارند که با آنها به خوبی و شایستگی رفتار شود. خدمات و پشتیبانی در مراحل قبل، بعد و در حین خرید، برای آنها فوق العاده حائز اهمیت  است.

۷. برخلاف مورد ۱ ،  قیمت برای مشتریان هدف من اهمیت چندانی ندارد ؛ اما آنها دوست دارند که جزئی از یک گروه خاص باشند و از پیشنهادات خاص لذت می برند.خرید قبل از فروش رسمی و یا دسترسی داخلی برای آنها مهم است.

۸. مشتریان هدف من خواهان بسته بندی های زیبا هستند . هرچقدر که ما تجربه ی باز کردن بسته بندی ها یا راه اندازی خدماتمان را زیباتر کنیم، آنها نیز به همان اندازه خوشحال و راضی خواهند بود.

۹. مشتریان هدف من زندگی های شلوغ و پیچیده ای دارند. محصول یا خدمات ما باید بسیار آسان و در دسترس باشد. آنها دستورالعمل ها را نمی خوانند، محصول باید به راحتی برای آنها کار کند.

۱۰. مشتریان هدف من می خواهند که روند خرید، تحویل و خدمات به آنها از همه چیز آسان تر باشد. هر خریدی که به مراحل زیاد و خستعه کننده نیاز داشته باشد و یا اینکه آنها را مجبور کند که به مکان دیگری بروند، برای آنها خوشایند نیست. آنها هیچ علاقه ای نشان نخواهند داد.

۱۱. مشتریان هدف من باز پرداخت اصل پول را به عنوان گارانتی محصول می خواهند. به خاطر پیش خریدی که کرده اند، ترجیح می دهند که یک برنامه ی پشتیبان را در شرایطی که محصول یا خدمات کارآمد نباشد، در اختیار داشته باشند.

۱۲. مشتریان من نمی توانند تمامی وجه محصول یا خدمات را به یکباره پرداخت کنند. روش های پرداخت منعطف تر برای آنها مهم بوده و توانایی خرید آنها را افزایش می دهد.

موارد فوق الذکر بخشی از اطلاعات جامع شناخت مشتری هدف را به صاحب ایده میدهد ولی همین اطلاعات فوق العاده مهم و مفید هستند.

۱۰سوال برای مناسب بودن ایده کسب و کار ۱

۲- مزیت من نسبت به رقبا چیست؟ (مزیت رقابتی)

مشتریان برای چه باید از میون صدها محصول مشابه توی بازار ، محصولات من رو بخرن ؟جواب یک کلام ، مزیت رقابتی .مزیت رقابتی به عنوان توانایی در رویارویی و غلبه بر رقابت تعریف می‌شود. معمولاً با ارزیابی نقاط قوت و ضعف رقبا و بررسی راهی برای پر کردن شکاف‌های موجود می‌توان راهکارهایی برای ایجاد مزیت رقابتی ایجاد کرد. شرکت‌ها هنگامی‌که ویژگی‌های بهتری نسبت به رقبا کسب می‌کنند، در واقع مرزی برای رقابت‌شان ایجاد می‌کنند.

در ادامه به راهایی میپردازیم که از طریق آن می‌توان مزیت رقابتی کسب کرد:

۱-مزیت رهبری هزینه: شرکت‌ها می‌توانند با ارائه قیمت‌های جذاب، برای خود مزیت رقابتی کسب کنند. «وال مارت» و «آمازون» دو شرکتی هستند که با این استراتژی توانستند رشد خوبی داشته باشند. درحالی‌که این روش می‌تواند برای بعضی شرکت‌ها مؤثر باشد، اما کاهش قیمت به ندرت روشی مطلوب برای شرکت‌ها به حساب می‌آید، زیرا می‌تواند در نهایت بقای کسب‌وکار را تهدید کند.

۲-مزیت تنوع: نام تجاری یا برند بدیهی‌ترین روش تشخیص شرکت‌ها از یکدیگر به حساب می‌آید. با استفاده از برندسازی، برندهایی مانند «نایک» یا «رولکس» به‌طور معمول موقعیتی متمایز و جدا از سایر کفش‌ها و ساعت‌ها را در ذهن مخاطب‌شان ایجاد می‌کنند. مدیرانی که از این روش استفاده می‌کنند باید به‌دنبال یافتن مهارت و توانایی منحصربه‌فردی باشند تا از طریق همین عامل کلیدی آگاهی مشتری را نسبت به ارزش کالا یا خدمت‌شان افزایش دهند. در واقع هدف این است که شرکت محصولات و خدمات جدید و متنوعی را روانه بازار کند. البته این محصولات می‌توانند مرتبط یا غیرمرتبط باشند.

۳-مزیت نوآورانه: شرکت‌ها ممکن است فعالیت‌های‌شان را با روش‌هایی جدید و نوآورانه انجام دهند. برای مثال فناوری‌های نوآورانه‌ در صنعت پزشکی که راهی برای از بین بردن تومورهای مغزی و سرطان‌ بدون نیاز به جراحی را ایجاد کرده است. بدیهی است که این روش موجب کاهش درد، ریسک و زمان بازیابی خواهد شد. از این رو مزیت رقابتی بیشتری نسبت به جراحی‌های سنتی پیدا می‌کند. افراد می‌توانند با کشف و ارائه روش‌های ابتکاری برای انجام کار، مزایای رقابتی کسب کنند.

۱۰سوال برای مناسب بودن ایده کسب و کار ۱

۴-مزیت اثربخشی عملیاتی و هوشمندی استراتژیک: بعضی از شرکت‌ها فقط سراغ کاری می‌روند که بهتر از هر کس دیگری آن را انجام می‌دهند. وقتی کارهای‌تان را خوب و کارآمد انجام دهید،‌ مزیت رقابتی بیشتری نسبت به کسانی که کار را طولانی‌تر یا سریع‌تر انجام می‌دهند، کسب می‌کنید. «اثربخشی عملیات» و  «اثربخشی استراتژی» هر دو برای دستیابی به عملکرد ممتاز ضروری هستند اما کارکرد آن‌ها نسبت به یکدیگر متفاوت است. شرکت تنها هنگامی می‌تواند بر رقبایش غلبه کند که تمایزی نسبت به آن‌ها ایجاد کرده و این تمایز را حفظ کند. «اثربخشی عملیاتی» به معنای انجام بهتر فعالیت‌های مشابه با فعالیت‌هایی است که رقبا انجام می‌دهند اما «اثربخشی استراتژی» انجام فعالیت‌هایی متفاوت نسبت به رقبا یا انجام فعالیت‌های مشابه اما به روشی متفاوت است که این نیز اکنون با هوشمندی استراتژیک ادغام و آن را به مؤلفه جدید و ممتازی به نام «هوشمندی استراتژیک» تبدیل کرده است.

۵-مزیت رقابتی مبتنی بر فناوری:از زمانی که هنری فورد صنعت خودرو را با راه‌اندازی خط مونتاژ توسعه داد، شرکت‌ها با استفاده از تکنولوژی‌های جدید، به‌دنبال مزیت رقابتی بودند. کامپیوترها و برنامه‌های کاربردی نیز می‌تواند مزیت ایجاد کند. کارکنانی که تکنولوژی جدید را می‌آموزند و با آن کار می‌کنند، تقریباً همیشه بازدهی یا مزیت رقابتی بیشتری نسبت به کسانی که در برابر روش‌های جدید مقاومت می‌کنند، خواهند داشت.

۶-مزیت رقابتی سازگار و منطبق: همان‌طور که بازارها، اقتصادها و سایر عوامل در این محیط غیر قابل پیش‌بینی تغییر می‌کنند، شرکت‌هایی که بتوانند خود را با شرایط متغیر انطباق دهند، مزیت رقابتی کسب می‌کنند. این شرکت‌ها معمولاً کوچک‌تر هستند و فناوری‌های پیشرفته‌ای در اختیار دارند. مدیران می‌توانند با پذیرفتن تغییر و سازگاری با آن، به قدرت اصلی خود برسند. باید توجه داشت در بسیاری از موارد سازگاری کاملاً ذهنی و شناختی است و به سطح ادراک افراد بستگی دارد.

۷-مزیت اطلاعاتی: تقریباً تمام استراتژی‌های گفته‌شده نیازمند سطح بالایی از اطلاعات هستند. در واقع مزیت رقابتی به مهارت‌هایی گفته می‌شود که به شما کمک می‌کند تا در صحنه رقابت جان سالم به در ببرید. اکثر مزیت‌های رقابتی از طریق دانش و اطلاعات به دست می‌آیند. شرکت‌های موفق به دنبال آخرین تکنولوژی، استراتژی‌ها و داده‌ها می‌باشند.

افرادی که می‌خواهند مرز رقابت خود را حفظ کنند، باید نکات فوق را جدی گرفته و اجرا کنند. برنامه‌های آموزشی متعددی وجود دارد که به شما کمک می‌کند سریع‌تر و دقیق‌تر کار کنید و ارزش بیشتری برای خود و مشتریان‌تان به ارمغان آورید.

۱۰سوال برای مناسب بودن ایده کسب و کار ۱

مقالات مرتبط